سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دفاع شخصی

بیو گرافی استاد بابک صاحب اختیاری برگرفته از کتاب پشت پرده هنرهای رزمی

          

 سالها دل طلب جام جم از ما می کرد 

                آنچه خود داشت از بیگانه تمنا می کرد

عامل بوجود آورنده خواسته هایم را درهنرهای رزمی یافتم! حوالی سال 1359 بودکه توسط مرحوم استاد قاچار به تمرینات کونگ فو توآ پرداختم ، افکارم را آرزوی دستیابی به نیروهای درونی پرکرده بود ، چندسالی که استاد در دسترس بودند تمرینات روحی وجسمی خود را زیر نظر وی ادامه دادم ولی این سعادت همیشگی نبود ، بعد از وی به علت محدودیتی که در تمرینات  کونگ فو توآ از لحاظ باشگاه و استاد احساس مینودم زیرنظر استاد طباطبایی مشغول به تمرینات کاراته شدم ، استاد کاراته من استاد خوبی بود. وی کاراته را در اردبیل بنیان گذاری کرده بود ولی انگار چیزی کم داشتم ، تمام خواسته هایم را پر نمیکرد مخصوصا در بعد مسائل روحی وروانی و شکوفایی نیروهای درونی دچار رکود شده بودم جذب ورزشهای دیگری از جمله تکواندو ؛ آیکیدو ؛ جیت کاندو ؛ بوکس و کندو شدم ، باز چیزی کم داشتم  ؛ به ناچار دوباره تمرینات کونگ فو تو آ را از سرگرفتم . باعلاقه فراوان مشغول تمرین کونگ فو توآ شدم ، پیشرفت خوبی در کونک فو توآ داشتم و  تجربه خوبی در ورزشهای رزمی کسب کرده بودم  ؛ احساس میکردم حرفی برای گفتن دارم ولی کافی نبود ، سعی کردم هر طور شده به اعماق هنرهای رزمی نفوذ کنم . نزدیکترین شهری که ورزشهای رزمی نسبت به شهر خودم اردبیل از پیشرفت بهتری برخوردار بود شهر تبریز بود که آنروزها مرکز استانی بود که اردبیل نیز جزء شهرهای آن به شمار می آمد ، راهی تبریز شدم با اساتید مختلف آشنا شدم و به شاگردی استاد محمد رضا پور اصل در آمدم ولی بعد از مدتی وی تغییر سبک داده و به تکواندو پیوست و مرا باعالمی مجهولات و گنجکاویها به اساتید دیگری از جمله استاد باغی معرفی نمود ، با اساتید دیگری هم در سبکها ی مختلفی  مشغول به تمرین بودم که یکی از اساتیدم استادکریم رضایی بود که سبک حیوانات را به نام سبک جوتورا آموزش میداد . هفته ای دو روز را در تبریز میگذراندم البته با توجه به علاقه جدی که به ترویج و ارائه این هنر داشتم کلاس کونگ فو توآ را با یاری همراه دیرینم آقای رحیم آقا محمدی در اردبیل دایر نموده بودم .

ما علاوه بر مربیگری و کلاس داری ساعتهای زیادی از روز را در هوای آزاد مشغول تمرینات رزمی بودیم. هر روز دنیایی از حرکات جدید درمقابل ما خود نمایی میکرد، با استاد فرزانگان آشنا شدیم مدتی تن به شاگردی این استاد سختگیر و فوق العاده ماهر دادیم به علت وفور گوناگون هنرهای رزمی که فراگرفته بودیم مشغول ابداع سبکی به نام ( ره نبرد) شدیم ، سبک ره نبرد تلفیقی از فراگرفته هایمان در سبکهای مختلف بود ، نقاط قدرتمند تکنیکهای کارآ و حرکات برتر سبکها را با هم تلفیق می نمودیم ، با افرادی که از لحاظ علمی در سطح بالاتر از ما بودند به مشورت میپرداختیم جهت ابداع هر تکنیک بحثهای فراوانی از لحاظ عملی و تئوری صورت می گرفت  و در نهایت این فنون ها بعنوان فنی از سبک ره نبرد ثبت میشد در این راه دوست عزیرم و رزمکار زبده شهرم استاد ستار دمغانی مرا همراهی می کرد ولی بعلت مشکلات فراوانی که پیش رو داشتیم مخصوصا عدم وجود فرهنگ ورزشهای رزمی در شهرمان و برخوردهایی که در جهت ممانعت از تمرین و گسترش ورزشهای رزمی مخصوصا ورزشهایی که ریشه در حرکات چینی داشته باشند و عدم وجود تشگیلات منسجمی در کشور باعث شد این سبک بلافاصله بعد از تولد دفن گردد. جالب است بدانید که بارها و بارها باشگاه کونک فو ما هم تعطیل شد ولی با سماجت و جدیت مقابل هر مشکلی می ایستادیم.

انسان موجودیست که دوست دارد همیشه به سوی تکامل گام بردارد ، به هر دری زدم تا توسط کتاب ابر نیروی چی و آشنایی با استاد صمد ولیزاده ، عشق وصف ناپذیری نسبت به ورزش کونگ فوی چینی مخصوصا سبک تای چی چوان تمام وجودم را پرکرد. چندین سال بود که دنبال مطالب نایافتنی میگشتم و حالا احساس میکردم که بدستش آوردم..

برای گذراندن کلاس کونگ فو توآ هفته ای دو الی سه بار و هر بار چهار ساعت راه رفت و چهار ساعت راه برگشت و هزینه های مختلفی را که برایم خیلی سنگین بود  تحمل میکردم . دیگر آقای محمودی آذر کارمند مسافرخانه ای واقع درمیدان ساعت تبریز در روزهای مقرر برایم اتاق خالی نگه میداشت مثل اینکه به باشگاهی درشهر خودم میروم ، سعی میکردم از هیچ کلاس و تمرینی غیبت نداشته باشم و اگر روزی نمیتوانستم سرتمرینات حاضر شوم باید تنبیه جلسه بعد را به جان میخریدم حتی زمانی که غیبت داشتم برایم اتاق خالی نگه داشته می شد و من مجبور بودم پول اتاق مسافرخانه و شهریه باشکاه را  بپردازم ! البته بعضی اوقات اساتید بخاطر دوری راه برایم ارفاق قائل میشدند ولی حالا اندیشه ای نو و نیرویی فوق العاده و وصف ناپذیر اشتیاق مرا به حضور در کلاس بیشتر کرده بود . سالها بود رزمی کار میکردم و خود را درحد یک مربی که صدها شاگرد و نمایندگان زیادی در شهرهای دیگر داشت میدیدم ولی با مشاهده تمرینات ووشو و تکنیکهای زیبای آن با همه تعصبی که نسبت به کونگ فو توآ داشتم جذب کونگ فوی چینی شدم .

. کتاب پشت پرده هنرهای رزمی حاصل عذاب وجدانهایی است که از دست رفتن اصالتها در من ایجاد کرده و مرا مجبور به تالیف کتاب فوق نمود.

هنرهایی که برپایه انسانیت تکیه میکنند برای خود عرفانی دارند معنویتی وصف ناپذیر که شاگردی برای یاد گرفتن تکنیکی از استاد شب زیر بارش برف تا صبح منتظر می ماند تا مورد پذیرش استاد قرار گیرد ، هنرجویی که عاشقانه مقابل استادش احترام گذاشته و او را از ته دل دوست دارد و استادی که آموخته هایش را صادقانه در اختیار شاگرد قرار میدهد. برای من موهبتی الهی به شمار می آمد و غیر قابل باور بود که در همان لحظات اول و بدون هیچ مشکلی به کلاس ووشو زیر نظر استادی بزرگ چون استاد صمد ولیزاده راه پیدا کردم . در مدت آشناییم با اساتید مختلف برای اولین بار نیروی جینک را به صورت کاربردی در استادی از دیار آذربایجان شاهد بودم .  پارک معروف ائل گولی تبریز که مدت مدیدی بود میزبان من و محل تمرین حرکات فرا گرفته ام بود اینبار حرکات جدیدی را از میهمانش مشاهده میکرد . با همرزمانی که مرا یاری میکردند مثل آقای محمد توکلی که از رزمی کاران زبده بحساب می آمد و دوست بسیار خوبم آقای مهدی چالیک (میثاقی) که وی نیز مثل من از راه دوری چون سلماس برای تمرینات به تبریز می آمد . مشتاقانه به تمرین حرکات ووشو میپرداختیم . سال 65 بود که من در کلاس خود تغییر سبکم را از کونگ فو توآ به کونگ فوی چینی اعلام نمودم . با این که پیشرفت فوق العاده من در کونک فو توآ و کسب شالبند سبز در آن زمان «که بالاترین درجه توآ به حساب می آمد » تغییر سبکم را غیر معقول و غیر منطقی به نظر می آورد و باعث تعجب عده کثیری شده بود ولی من این کار را با تمام سختیش انجام دادم .

 راهها برای گسترش ورزشهایی همچو کونگ فو و ووشو بسته بود . هر روز با بهانه خاصی برای جلوگیری از ادامه تمرین به باشگاه می آمدند. آقای اکبر زینی زاده کارمند تربیت بدنی  حداقل ماهی یکبار به ما اخطار میداد که باشگاه را ببندیم مسئول محترم تربیت بدنی وقت مرحوم آقای سید حاتمی بعلت ناشناخته بودن ووشو در اردبیل به ما اجازه فعالیت رسمی نمیداد . پس از رسمیت یافتن ووشو و تشکیل انجمن ووشو در ایران با توجه به استاندارد بودن سبکهای تای چی چوان - چانگ چوان – و نانچوان از بین دیگر سبکهای ووشو بنده نیز سبکهای فوق را برگزیدم و با شرکت در برنامه های کشوری انجمن ووشو که بعدها با طی طریق طولانی به فدراسیون مستقل تبدیل شد، موفق به گذراندن دوره های علمی و عملی و شرکت در آزمونهای مربیگری و داوری گردیده و کانون مرکزی ووشو استان اردبیل را بطور رسمی تاسیس نمودم که با تاسیس کانون فوق فعالیت ووشو در شهرهای مختلف استان اردبیل و همچنین استانهای همجوار زیر نظر این کانون بطور رسمی گسترش یافت ، در مصاحبه ای که در هفته نامه آینه ویژه نامه هنر رزمی ووشو انجام دادم در آن تارخ 18 باشگاه زیر نظر این کانون بطور رسمی فعالیت خود را شروع کرده بودند و اکنون به شکر خدا باشگاه های بسیاری درسبکهای مختلف ووشو در سطح استان مشغول فعالیت است و روز به روز بر تعداد مربیان ، باشگاهها و هنرجویان افزوده میشود ولی ووشو استان اردبیل هنوز هم راههای نرفته زیادی پیش رو دارد .

 

  

دوستان برای ارتباط انلاین با استاد بابک صاحب اختیاری می توانید با ایمیل ذیل مکاتبه نمایید

shifo706@y


ارسال شده در توسط میلاد ه